رویا در حال آماده شدن برای مهاجرت از ایران بود، سپس با زن جوانی آشنا می شود که به نظر می رسد حافظه خود را از دست داده است. رویا برای او خانه ای فراهم کرد و او را به خانواده و دوستان معرفی کرد غافل از اینکه این زن به جای او آمده است.